چرک نویسهات رو ورق میزنی،برای خودت کمی غریبهای انگار که یک آدم دیگه
چیزهایی برات نوشته،یک لبخندِ محو میزنی و خوب که نگاه میکنی رد پای
خودتو از چند سال قبلت میبینی، حالا شروع میکنی به شمردن رده پاها تا
میرسی به خودت، دیگه لبخند نمیزنی. نه که از دیدن خودت ناراحتی،نه !
بیشتر تعجب میکنی از دیدن خودت، گاهی حتا تناقضهایمان هم دلم انگیز
میشوند، میدانی ؟
No comments:
Post a Comment