Wednesday, June 2, 2010

تعریف خاصی‌ برای هنر وجود ندارد ، تقریبا هر صاحب نظری یک تعریف برای هنر دارد که البته هم چندان عجیب قریب نیست ، شاید بهترین تعریف برای هنر انعکاس احساسات انسانی‌ در قالب یک اثر باشد .داشتم رساله تولستو ی در هنر رو میخودم ، در کل این رساله تولستو ی به دید خیلی‌ رادیکال نسبت به هنر نگاه می‌کند به این معنا که اصولا هنر در قالب رئالیسم خلاصه میشود و دیگر هیچ ، همینطور تولستو ی تاکید شدید بر الهی بودن و هدف مند بودن هنر دارد که من با هدف مند بودن‌اش مشکلی‌ ندارم ولی‌ البته نه به صورت یک "باید".از نظر تولستو ی آثاری که مبنای حقیقی‌ ندارند از طبع حقیقی‌ انسانی‌ سرچشمه نگرفته اند پس نمیتوانند معنی‌ هنر داشته باشند .از طرفی‌ یک اثر زمانی‌ لقب اثر هنری پیدا می‌کند که برای منظور خاصی‌ خلق نشده باشد .پول یا خود نمایی یا از این دست ،در مورد مقوله اول باید بگم با نظریه تولستو ی در مورد این که هنر واقعی‌ هنر رئالیسم است موافق نیستم ، چون اصولا انسان هیچ وقت قادر به درک حقیقت نیست ، چون درک انسانی‌ از طریق حواس پنج گانه صورت می‌پذیرد و حواس انسانی‌ برای هر انسانی‌ بر داشت جدا گانه از محیط میدهد پس برداشت من از محیط اطراف با برداشت کس دیگری که درست در کنار دست من نشسته فرق می‌کند و این صرفاً به خاطر تفاوت‌های فیزیکی‌ و شیمیایی انسان هاست. بنابر این چیزی به اسم حقیقت محیطی‌ به معنی‌ قابل درک برای انسان وجود ندارد ، چه بسا ثبت یک اثر بر روی بوم یا فیلم یا به صورت‌ موزیک همین برداشت متفاوت را باز هم تغییر خواهد داد حتا در مورد عکاسی که جزو هنر‌های حقیقت گرا محسوب میشود .به این معنا که به محض اینکه تصویری از لنز دوربین ردّ میشود و بر روی فیلم یا سنسور ذخیره میشود حقیقت خود را از دست میدهد ، زاویه قرار گرفتن دوربین ، نوع لنز وحتا نوع دوربین عکاسی همه و همه جنس حقیقت تصویر را تغییر میدهند ، پس باز هم چیزی به اسم رئالیسم هنری وجود نخواد داشت .

چیز جالبی‌ که این چند وقت ذهنمو مشغول کرد اینه که همه ما هرچه به سنّ مان اضافه می‌شه برداشتمون از محیط هم دستخوش افکارمون می‌شه .به نقاشی بچه‌ها تا حالا درست نگاه کردید ؟ یا به نقاشی‌های انسان‌های اولیه ؟ خیلی‌ بهم شباهت دارند ، نکته‌ای که در دو می‌شه دید اینه که هر دو نوع اثرشون رو از روی طبع انسانی‌ و دست نخورده شون خالق کردن و البته بدون هیچ نیازی،نه برای خودنمایی نه پول نه هیچ چیز دیگری ، هرچه بیشتر می‌گذره خیلی‌ ساده حالم بیشتر از کار‌هایی‌ که اسم هنر روش میذارن بهم میخوره

No comments:

Post a Comment